داستان کوتاه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان» ثبت شده است

بازمانده کشتی

       تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره خالی از سکنه ای افتاداو با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد...

  

  • پریسا اله یاری